دل تنها







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 

با دلي شاد به اميد وصالي كه نديديم -

آمدم تا به سراي تو و در خانه نبودي

حلقه بر در زدم و از تو جوابي نشنيدم

بلكه بودي و در خانه برويم نگشودي

ميان گريه نوشتم كه : اي ستاره ي بختم! -

بر آسمان وفا ، خيره ماندم و ندميدي

در آرزوي محبت ، اميد دل بتو بستم

چه آرزو؟ چه محبت؟ كدام دل؟ چه اميدي؟!!! 

مرا گر مست مي خواهي ، نگاهت را مگير از من

كه دل از ساقي چشمان مستت جام مي گيرد

لحظه اي بنشين و در چشم غم آلودم نگر

تا زبان اشك من گويد حكايت هاي دل 

اگر در كهكشاني دور

دلي ، يك لحظه در صد سال ،

ياد من كند،

              بي شك،

دل من ، در تمام لحظه هاي عمر ،

به يادش مي تپد ،

                   پر شور

پيش تو خاموشم اگر، بر من نگيري

چشم تو مي داند زبان بي زباني

ساقي به فريادم برس ، غم پرپرم كرد!

چشمان او ، چشمان او خاكسترم كرد

با ياد چشمش مانده ام تنهاي تنها،

تنها خدا داند كه تنهايي چه دردي ست!

بر ماسه ها نوشتم:

  - درياي هستي من

      از عشق توست سرشار

                  اين را به ياد بسپار!

بر ماسه ها نوشتي:

 - اي همزبان ديرين

      اين آرزوي پاكي ست،

                   اما به باد بسپار

ديگران را هم غم هست به دل،

غم من ، ليك، غمي غمناك است

بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است

شايد زندگي ام در جاي گمشده اي نوسان داشت

و من انعكاسي بودم 

هميشه خودم را در پس يك در تنها ديده ام.

گويي وجودم در پاي اين در جا مانده بود،

درگنگي آن ريشه داشت.

آيا زندگي ام صدايي بي پاسخ نبود؟ 

روي بام گنبدي كاهگلي ايستاده ام،شبيه غمي.

و نگاهم را در بخار غروب ريخته ام

انتظاري نوسان داشت.

نگاهي در راه مانده بود

و صدايي در تنهايي مي گريست

زير برگ، آيينه را پنهان كنيد از چشم

اي تپش هايت شده در بستر پندار من پرپر!

دور از هم، در كجا سرگشته ميرفتيم

ما، دو مرغ شاخه ي اندوه؟ 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط راحیل در 14:49 | |