دل تنها







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 

شکسته ام شکسته ی عشقی نا کام عشقی نا فرجام عشقی که سردی نهایتش بود
صدایم نالان نگاهم سرد صدایم خفه قلبم ساکن تنم بی خون است
چنان آلوده ی نفرت چنان بیمار عشق و چنان بی رمق که همچون پرنده ای سیاه بر دره ای ژرف پروازی از سر ترس دارم همچون شاپرکی شکسته بال بر روی خاکستری سرد فتاده ام نمی توانم کار دیگری کنم
نمی توانم صدایی بشنوم نمی توانم چیزی ببینم نمی توانم ...
صدایم در گلو نگاهم را در نطفه و فکرم را در آغاز خفه کرده ام که مبادا کلامی سخن   نظری نگاه یا عقیده ای در ذهن پدیدار گردد نمی دانم شاید دیگر نباید زنده بودشاید دیگر نباید صدایی بر آورد باید کفن پوشید نه سفید که سیاه و بر خاک تنهایی و درخت نفرت تکیه داد


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط راحیل در 14:56 | |